یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

مینویسم بر روی ورقی خیالی

میفرستم بر روی دریایی طوفانی

برای آنکه

هست و نیست

برای آنکه میاد و می رود..بی آنکه بدانم

میگویم برای انسانی محصور دیوار تن

برای خویش

اینگونه است رسم غربت در دنیایی که درخت را به امید تبر پرورش میدهند

هدیه ای از یک دوست