یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

هشت سال است دلم میگیرد

اسمان بی پر و بال است دلم میگیرد

وطنم را به تو خواهم بخشید

وطنم رو به زوال است دلم میگیرد

خنده هایی که حرام است عزیز

گریه هایی که حلال است دلم میگیرد

جاده چشم و دلم بارانیست

شاید او فکر شمال است دلم میگیرد

خواب دیدم به وطن خواهم رفت

اه این فکر و خیال است دلم میگیرد

شکل پاییز و غریبم عزیز

وه که برگشت محال است دلم میگیرد.

 

نظرات 25 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:18 ق.ظ

اهای

بچه مخفی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:33 ق.ظ

دل ِ منم گرفتوندی نادی:(

بچه مخفی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:36 ق.ظ

دل ِ منم گرفتوندی نادی:(

بابیییییییی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 ق.ظ http://babak1363.persianblog.com

مرسی مشعلی بسی زیبا بود

مرتضی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.MrMorteza.blogsky.com

سلام
سایت قشنگی داری
قربون دلت بشم که گرفته جیگر
نظرت با تبادل لینک چیه

ارش شهابی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام
هیچ چیزی محال نیست

در ضمن شعرت خیلی با احساس بود خیلی قشنگ نوشتی

افرین

سایه یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:57 ب.ظ http://sayeha.blogsky.com

سلام نازنینم.ممنونم که قابلم دونستی.من کسی رو ترک نکردم عزیزم.ممنونم که اونقدر نگران من وزندگیم بودی.من نگرانیم بابت همه روابط عاشقونه دنیاست.من نگران همه بچه هایی میمونم که کنار شومینه های سرد نشستن.اگه قابل بدونین من نویسنده ام والزاماَ همه چیزهها یی که مینویسم دربازه خودم نیست.من از زبون همه عاشقهای دنیا مینویسم.از زبون همه معشوقها.وبا تمام وجودم درد وزجر تمام شدن یک رابطه رو حس میکنم.
بازهم تشکر میکنم بابت اون همه احساس مسولیتی که در ارتباط با من و زندگیم به خرج دادین.
دستتون رو می بوسم وبه خدای مهربون میسپارمتون.

آوا یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:33 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام عزیز... امیدوارم که حالت خوب باشه. ممنونم از اینکه بهم سر می زنی... حرفهات باعث دلگرمی بود.ولی کاش می شد دوباره از شنبه شروع کرد؟؟؟؟؟ کاش یادش می ذاشت .... اگه دوست داری با هم تبادل لینک داشته باشیم.. راستی آّهنگ وبلاگت خیلی قشنگه...... راجع به قالب نظرات که گفته بودی هر کاریش می کنم درست نمی شه!!!! نمی دونم چرا؟؟؟؟ خوشحال شدم باهات آشنا شدم... موفق و شاد باشی...

taranom سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://reza-khoy.blogsky.com

salam doste aziz khaste nbashi omidvaram ke hamsihe movafagh bashi .omidvaram be rezohat beresi. omidvaram ke vatani azad dashte bashim .

گناه مقدس سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:30 ق.ظ Http://sinsainet.blogsky.com

سلام دوست غربت نشین
خیلی دلم گرفت مطلبت رو خوندم من دارم از ایران فرار میکنم تو از برگشت حرف میزنی
به خدا هیچی نداره اینجا جر دردسر و بی حرمتی به خدا
من که پشیمونم از برگشت اما چه سود
رفتم کنسول ایتالیا میگه باید نامه دادگاه بیاری که مبرا شدی
چی بگم والا
به خدا بی معرفت نیستتم
ولی اینجا اسیرم کردن حالم بهم میخوره از تمومشون
ولی میام پیشت دوباره
منم اپم دوست داشتی بیا
راستی ایدی م رو میذارم برات
seven_sin_sainet

کیا سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://parastouha.persianblog .com

سلام نادیا جان خوبی عزیز ..ممنون از کامنت پر مهرت ..یه کم سرم شلوغ بود نمیشد اصلا به بلوگم رسیدگی کنم فرصت نمیشد ...من یه عذرخواهی بدهکارم به شما بابت تاخیرم برای خدمت رسیدن ...ولی چقدر بلوگت زیبا شده یه شب شعر کامل آفرین ....یه کمی نشستم این شب شعر را نگاه کردم بسیار زیبا دیزاینش کردی خانمی و راجب شعرت باید بگم عالی بود راستی این شعر ها مال خودت هست اگه اینطوره تاریخ سرودنش هم بذار خودش بعد ها یه خاطرس که برات باقی میمونه ...منتظر نوشته های خوبت هستم ...من هم اپ کردم خوشحال میشم بیای ..فعلا

اسکیزوفرن سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:25 ب.ظ http://haoldia.persianblog.com

خیلی جالب مینویسی. خوشحال میشم نظرتو در مورد وبلاگم بخونم . ممنون میشم اگه قابل بدونی وبه منم لینک بدی.موفق باشی.منتظرتم.

پرشین فلاورز سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:02 ب.ظ

نادیا خانم:
درود بر شما.
عجب دفتر دستک رنگی ای اینجا راه انداخته اید!
جالب و گیراست.

گناه مقدس سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ب.ظ Http://sinsainet.blogsky.com

سلام دوست غربت نشین
چرا پیش ما نمیایی
ما رو قابل نمیدونی یا از دستم ناراحتی
که اومدم ایران پیشت نیومدم
به هر حال اگه رفتارم باعث ناراحتی تو شد ببخشید
بیا پیشم اپیدم
یا حق

Ho3!N چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ق.ظ http://Ho3iin.blogsky.com

برگشت محال است ‌!

توپولی چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://topoli6612.blogsky.com

خیلی دلم گرفت وقتی شعرت و خوندم
مخصوصا این قسمتش:

~*~

وه که برگشت محال است دلم میگیرد!

~*~

اسکیزوفرن چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:40 ب.ظ http://haoldia.persianblog.com

سلام. خیلی جالب مینویسی. خوشحال میشم نظرتو در مورد وبلاگم بدونم. اگه قابل دونستی ممنون میشم به منم لینک بدی.موفق باشی. منتظرتم.

مجید چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:34 ب.ظ http://ehsasi.blogsky.com

سلام
وبلاگ خیلی خیلی زیبایی داری بهت تبریک میگم
تورا گم کرده ام امروز و حالا لحظه های من گرفتار سکوتی سرد و سنگین اند و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند نمی دانی چه غمگین اند
خوشحال میشم به من سر بزنی

توپولی جمعه 18 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:37 ق.ظ http://topoli6612.blogsky.com

-----\|//
-------( @@)
--ooO--(_)--Ooo



..............................
.......Oooo...............
.......(....)...oooO....
.......|..(......(....)....
.......(..)........)..|.....
....................(..)......
......topoli................
.........wAs....HeRe!.

غریب اشنا شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:23 ب.ظ

بابا دمت گرم

دختری که هیچ کس و جز تو نداره شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ب.ظ http://banooyemahblogsky.com

سلام
مسافری هستم به مقصد بهشت َ در این سفر به دنبال هم راهی میگردم که همسفر م باشد . همسفری متفاوت از دیگران با تفکر بالا و اهل علم و دانش با کوله باری از معرفت که همراهی ام کند شاید در این سرزمین یافتم
موفق باشی ....

بچه مخفی شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:42 ب.ظ

کجایی دخترم؟ نیستی چند وقته:(

بی خیال قشنگ یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ق.ظ http://1-ladylove-alone.persianblog.com

سلام باید بگم که وبلاگ جالبی دارید. طراحی وبتون زیباست.شاد باشید....وسرخوش.

alison جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:58 ب.ظ

مهربانی:

چرا حرفی نبود از مهربانی بر لبت این بار؟
و یاد از عشق ـ این افسانه مبهم ـ نیاوردی

نگاه آبی ات لغزید بر خاکسترم اما
نلرزید اشکی از چشمت به ابرو خم نیاوردی


نگفتی عاشقم تنهاست در آن سوی رویاها
و دستان غریبش را نمی گیرد کسی در دست

قرار ما از اول این نبود ای مهربان من
قرار ما سخن از عشق گفتن بود یادت هست؟


چه می سازد هجوم سنگ ها با آینه آری
شکستم در خود و با کس خیال گفتگویی نیست

ز هر چه نام و یادی از تو در آن نیست بیزارم
غریبم با هر آنچه از تو در آن رنگ و بویی نیست

morteza سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ http://mr-morteza64.blogfa.com

خوبی
خوشکله
راستی کی قرار بود بیای وبلاگ من مهمونی ( نیش )
من منتظرم بیا یه سر بزن بد نمیگزره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد